|
فرشته ی قهرمان من امیر | ||
|
این نوشته ها مال وقتیه که حدود 7 ساعت از روز دور از امیرحسین جانم(محل کار) هستم وخواستم اینجا ثبتش کنم.
باد به وزیدن گرفت و درپی آن به انتظار باران نشستم آنگاه که خدا رحمتش را عنایت کرد تنها یاد تو بود که نم آن را برگونه هایم احساس کردم دلم به انتظار ایستادنت بهار فراوان تجربه کرده و امیدم با آمد و رفت این بهاران مایوس نمی شود امیرحسین عزیزتر از جانم ببخش که تنهات میزارم ................................................. امیرحسین عزیزم صبر میکنم صبر میکنم صبر میکنم تا خود چشم باز کنی و ببینی که من عاشقانه هایم همه از آن توست ................................................... میدونی دوست داشتن من به تو شبیه چیه؟ شبیه ریشه گیاهی که همه تلاششو میکنه که ساقش نخشکه بدون اینکه ساقش ببینه که حتی این ریشه چه شکلیه.......... و من می بینمت...می بوسمت...لمست میکنم ولی تلاش هام به سرانجام خوبی نمیرسه امیرحسین جانم به خدا هیچی ازم برنمیآد ببخش که تنهات میزارم ........................................................... گویند بهشت دست نیافتنی است من بهشت را در چشمانت یافتم من بهشت را باور دارم و میدانم با تو بودن مرا از جهنم خدا به جنش ارشاد میکند سپاس خداوندی را که بهشتش را در دامانم نهاده .................................................... با اینکه نگاهش سرد است، روزگار را میگویم ولی میگذرد بقیه باشه برای بعد.. مرسی از دوستام به خاطر تحمل دردنوشته هام [ جمعه ۱۳۹۲/۰۹/۰۱ ] [ 19:2 ] [ مامان امیر ]
|
||
| [ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin] | ||