قالب سبز


فرشته ی قهرمان من امیر


وقتی این خاطره رو توی یکی از وبلاگ ها خوندم یاد پست صبر خودم افتادم چقدر آدم ها

عواطفشون،احساساتشون ، می تونه باهم فرق داشته باشه...


 زنده باشی جناب سرهنگ


کنار خیابون ایستاده بودم که دیدم یه عقب مانده ذهنی که آب دَهَنِش کِش اومده بود و ظاهر نامناسب و کثیفی داشت به هر کسی که میرسه با زبون بی زبونی ازش میخواد دگمه بالای پیراهنش رو ببنده ....! اما چون ظاهرخوب و تمیزی نداشت همه ازش اِکراه داشتن و فرار میکردن ....!

دو سه تا سرهنگ راهنمایی و رانندگی با چند تا مامور وسط چهار راه ایستاده بودن و داشتند صحبت میکردند.. ! یکی از اونها سرهنگی بود که نسبت به بقیه از لحاظ درجه ارجحیت داشت چون بقیه با دقت به حرفاش گوش میکردن و بهش احترام میذاشتن... ! این عقب مونده ذهنی رفت وسط خیابون و به اون مامورها نزدیک شد و از همون سرهنگی که اشاره کردم خواست که دگمه پیراهنش رو ببنده... ! سرهنگ بیسیم دستش رو به یکی از همکارانش داد و با دقت دگمه پیراهن اون معلول ذهنی رو بست و بعد وسط خیابان و جلوی همکاراش به اون عقب مونده ذهنی سلام نظامی داد و ادای احترام کرد .....! اون عقب مونده ذهنی که اصلا توقع این حرکت رو نداشت خندید و اون هم به روش خودش سلام داد و بطرف پیاده رو اومد … لبخند و احساس غروری که توی چهره اش بود رو هیچوقت فراموش نمیکنم ....!

بعد از این قضیه با خودم گفتم کاش اسم و مشخصات اون سرهنگ رو یاد داشت میکردم تا با نام بردن ازش تقدیر کنم ! اما احساس کردم اگر فقط بعنوان یک انسان ازش یاد کنم شایسته تر باشه ! این کار جناب سرهنگ باعث شد اشک توی چشمام جمع بشه و امیدوار بشم که هنوز انسانهایی با روح بزرگ وجود دارند ! ….. زنده باشی جناب سرهنگ !



[ دوشنبه ۱۳۹۲/۱۰/۰۲ ] [ 16:50 ] [ مامان امیر ]

.: Weblog Themes By GreenSkin :.

About

سلام...من یه فرشته  زمینی هستم که اسمم امیرحسینه..11سالمه، وقتی  به دنیا اومدم..،دکترها فهمیدند که با بقیه بچه ها فرق می کنم،یه پرده که ضخامتش یک سانته که تو مغز همه شما وجود داره ، تو مغز من وجود نداره،اسمش کورپوس کالزومه. نداشتن این پرده که بین دو نیم کره راست وچپ مغز وجود داره باعث شده که من مثل شما آدما نتونم زندگی عادی داشته باشم و دچار ناتوانی های زیادی شدم...یکی یه دونه مامان وبابام هستم،از وقتی 6 ماهه بودم کاردرمانی رو شروع کردم،یه عالمه دوست پیدا کردم اماخیلیا شون پرواز کردند و رفتند از پیشمون ، اون ها هم مثل من ناتوان بودند اما شدند فرشته آسمونی...آدما بهمون میگن عقب افتاده اما مامان و بابام به همه بچه های ناتوان میگن فرشته...
Blog Custom